سردار شهید محمود مرادی

شهید محمود مرادی در سال 1335 در شهرستان جهرم دیده به جهان گشود . در سن هفت سالگی از نعمت وجود پدر محروم گردید. امّا با تلاش پیگیر خانواده ، تحصیلات خود را تا مقطع سوّم راهنمائی ادامه داد . پس از ورود به دبیرستان بخاطر مشکلات مالی و مسئولیتی که در وجود خود احساس می کرد تحصیلات خود را رها کرد ه به کسب و امرار معاش پرداخت. پس از مدتی خانوادة وی از جهرم به شیراز مهاجرت کردند و او در شیراز نیز برای کمک به اقتصاد خانواده به کارهای مختلفی از جمله دستفروشی ، رانندگی تاکسی و... اشتغال ورزید.

فعالیتهای مبارزاتی خود را از سن نوجوانی آغاز کرد؛یعنی زمانی که اوج درگیریهای انقلاب به شمار می آمد. وی نقش خود رادر قیام اسلامی با توزیع و تکثیر کتاب و نوارهای افشاگر حضرت امام (ره)و دیگر علما ایفا نمود و در شهرهای شیراز ، تهران ، قم وجهرم به فعالیت سیاسی پرداخت . چندین بار به عنوان سخنران در بین نمازهای جماعت شیراز و جهرم ماهیت ساواک را بر ملا ساخت و امام خمینی (ره)را هر چه بیشتر به مردم شناساند . در راه انداختن تظاهرات سهم بسزایی داشت و یک بارهم توسط مأموران امنیتی دستگیر و راهی زندان گردید، امّا پس از مدت کوتاهی شجاعانه از زندان گریخت. وی علاوه بر دشمنی با رژیم شاهنشاهی همواره، قبل و بعد از پیروزی انقلاب با گروهک منافقین در ستیز بود و حتی مسئولیت چاپ و توزیع یک نشریه فکاهی برای ضربه زدن به این گروهک را به عهده داشت. تواضع و فروتنی از صفات بارز اخلاقی او بود و هرگز موفقیتهای خود را آَشکار نمی کردبطوریکه حتی تا لحظة شهادت خانواده اش از مسئولیتهای خطیر او در جبهه بی اطلاعبودند. با این وجود بسیار مهربان بود و حتی سفارش می کرد که مبادا رزمندگان با اسرای عراقی برخورد خشونت آمیزی داشته باشند. شهید مرادی علاوه بر مسئولیتهایی که در جبهه برعهده داشت مدتی را به عنوان محافظ شهید آیت الله دستغیب در شیراز گذراند امبا باردیگر در تاریخ 12 دیماه 60 گامهای استوار خود را بر خاک تفتیدة خوزستان قهرمان نهاد و تا لحظه ی شهادت با عنوان فرماندة گردان انجام وظیفه کرد. آری سردار شهید محمود مرادی که عمر پر برکت خود رادر خدمت اسلام و جهاد با دشمنان اسلام گذرانده بود سرانجام در تاریخ بیست وسوم بهمن ماه 1360دیدار دوست را لبیک گفته و چون کبوتری سپید بال در آسمان خونرنگ چزابه به پرواز در آمد.

فرازی از وصیت نامة شهید :

«تنها ایمان کافی نیست،فهم و آگاهی هم لازم است . فهمی عمیق و فراوان ، شناختی راستین و حقیقی و اندیشه ای بینا و توانا .کسی که از رمضان نگذرد محّرم را نخواهد شناخت.آنها که حسین را ترک کردند کلاس رمضان را ندیده بودند و آنها که یاریش کردند بهترین شاگردان رمضان بودند . پس بکوشیم رمضان را بهتر بشناسیم تا محرم را شناخته باشیم .»