شهید اسد قلی اسدی

بسم رب الشهداء و الصديقين : وصيت نامه شهيد اسد قلي اسدي : من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من فظي نحبه و منهم من تنظر و ما بدلوا تبديلا . برخي از مؤمنان را مرداني هستند نه تصديق نمودند آن چه را که با خداي خويش پيمان بستند و به پيمان خود وفا کردند و بعضي از آن ها به درجه شهادت نائل آمدند گروهي در انتظار شهادت به پيش رفتند و هيچ عهد خود را تغيير ندادند . و آنان که ايمان آوردند و از وطن هجرت کردند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردن آنان را نزد خدا مقام بلندي است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادت مندان دو عالمند درود و سلام خداوند بر پيام آوران الهي ياري دهندگان و بشر از ظلمات به سوي نور و رحمت خداوند به آناني که ما را به قافله سالار که ره به سوي معبود خود دارد رهنمون ساختند به نام او که همه چيزم از اوست . به نام او که زنده به اويم و مرگ و پوست و گوشت و استخوانم وحدانيت او گواهي مي دهد . به نام او که زندگيم به خاطر اوست و مردنم به خاطر اوست به نام او که شدنم از اوست . بودنم از اوست رفتنم نيز به سوي اوست . يادم از اوست و احساسش مي کنم با قلبم و با درجه درجه وجودم با تمام سلول هايم احساسش مي کنم اما بيانش نتوانم کرد . از همه چيزت يادم هست بيادم باش که بي تو هيچ و پوچ هستم . اي خداي رسولان ، اي خداي مستضعفان فرمانت را گردن مي نهم و دعوتت را لبيک مي گويم چه با زبان و دل جان وقتي با خون جوانان به ياري برگزدگانت بر مي خيزيم که به نجاتمان برخاستند و به آزاديمان بر خواندند به نجاتمان از ذلت و بردگي و به آزاديمان در عزت و بلندي تو اي خدا که انتخاب را با زيباترين بيان ارج مي نهي شهادت را بلندترين اوج حيات مي نمائي پروردگارا - معبودا - تو را به حق مقربان درگاهت قسمت مي دهم که ما را در بستر مرگ نميران و فيض شهادت را نصيبم گردان . ً اللهم ارزقنا الشهاده في سبيل الله ً پروردگارا در موقع مرگ ، حسين ( ع ) را به بالين من برسان . بار خدايا اين قطره خون ناچيز و جان ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از حقير بپذير و اگر جان من آن ارزش را دارد و براي اسلام فدا شود و اسلام پيشرفت کند هزاران هزار بار به من جان بده تا مبارزه کنم و شهيد بشوم . پروردگارا - معبودا - در اين مدت عمر کاري جز گناه نکردم . اما خودت گفتي هر وقت در خانه مرا بزنيد جوابتان مي دهم . من در خانه ات آمدم و از تو مي خواهم که مرا از ياران و دوستان ائمه اطهار ( ع ) قرار دهي و مرا در روز رستاخيز سرشکسته نگرداني و مرا با شهداي کربلا محشور بگرداني و تو اي امام عزيز ، اي حسين زمان ، اي نواده رسول الله ، اي فرزند علي ، اي پسر فاطمه ، اي وارث حسين ، اي برادر زينب شاهد باش که مسئوليت پروري اسلام شهيدانمان تعهد مي نمائيم و تا آخرين قطره خون خود در راه اسلام و انقلاب نثار خواهيم کرد . خدايا ، مرا در پيش خودم خوار و بي مقدار دور چشم مردم بزرگ و با عظمت ساز خدايا تو اگر مرا عفو کني چه کسي سزاوار تر از تو به عفو است و چنان چه مرگم نزديک شده است و کارها و عملم و مرا به تو نزديک نکرده است من اقرار به گناهم را وسيله عفوت قرار داده ام . خدايا اکنون من احساس مي کنم که در حضور تو ايستاده ام و حسن و توکلم بر تو به سرم سايه افکنده است و تو آن چه سزاور آني بر من گفته اي و عفو و آمرزشت مرا فرا گرفته است واي بر من اگر از من در نگذري اي خداي من خدايا احسان خود را از من در مرگم باز نگير و من چگونه مي توانم از حسن نظر تو بعد از مرگم مأيوس باشم . ( خدايا من خجالت مي کشم که با دستي خالي نزد تو بيايم و وقتي که از من سؤال شود چه کردي ؟ جوابي نداشته باشم . ) اي خداي بزرگ تو بزرگتر از آني که نمي دانم شکر نعمت هايت را به جا مي آورم . پس فرمودي فادعوني استجب لکم به اين دل بستم ولي با دست خالي : پروردگارا ، مي داني که فقط يک چيز همراه دارم ، لباسي سبز همراه با اسم سرباز امام زمان ( عج ) و پاسداري از خادمين حسين ( ع ) پس تو را به مقربان و به نام نيکوي حسين مرا پاکم کن ، خاکم کن سپس با حسينت ( ع ) محشورم کن . اکنون که خداوند متعال اين سعادت را نصيبم کرده که همراه بازي گر برادران عزيز رزمنده در جبهه حضور پيدا کرده ايم و بعد از مدت ها که انتظار مي کشيدم که خدا اين توفيق را نصيبم بگرداند ، لازم دانستم اگر به افتخار رفيع شهادت نائل آمدم چند نکته اي متذکر شوم . سخني با پدر و مادرم : براي من ناراحت نباشيد و بدانيد که من متعلق به شما و خودم نيستم و من امانتي بودم از سوي خدا نزد شما ( انا لله و انا اليه راجعون ) از سوي خدا آمده ايم و به سوي او مي رويم و اميدوارم که مرا ببخشيد و حلالم کنيد ، زيرا که من مي دانم ه در اين مدت حق پدر و مادري را ادا نکردم و شما خيلي به گردن من حق داريد که انشاء الله مرا مي بخشيد . ( و اگر فرزندتان در راه خدا کشته شد شما از ايزد متعال تقاضا کنيد که اين هديه ناقابل را از شما بپذيرد . ) و در مقابل افراد از خدا بي خبر زاري نکنيد که اين افراد سوء استفاده کنند و باعث ضربه زدن به انقلاب اسلامي شوند و اگر خواستيد گريه کنيد از روي شوق و ذوق گريه کنيد که فرزندتان را در راه خدا داده ايد . و اگر راه کربلا باز شد که يقيناً باز مي شود انشاء الله برويد کربلا ، کاظمين زيارت کنيد و يادي هم از ما بکنيد و هميشه براي امام عزيز دعا کنيد که خداوند اين اسطوره حلم و شجاعت و مظهر ايمان و تقوي و اين پير جماران را در کنار حضرت مهدي ( عج ) نگهدارد . ضمناً خانواده ام را به شما محول مي کنم . و تو اي همسر گرامي : از روزي که لباس سبز پاسداري به تن کردم اين آرزو را داشتم که لياقت سربازي در لشکر ولي الله العظم ( عج ) را پيدا کرده و خدا توفيق شهادت در راه خودش را که به سربازانش وعده داده نصيبم کند ولي همسرم بياد حسين بودم و مصيبت هاي وارده بر زينب ، و در بعضي مواقع بياد تو بودم و حالات زينب که آيا تحمل خواهي نمود يا اين که سست خواهي شد ولي از امتحان خوب بيرون آمدي در طول زندگي در حق تو کوتاهي کردم و نتوانستم حتي کوچک ترين خواهش از تو برآورده سازم . اميدوارم که همان گونه که زينب شهيد داد و اسيري کشيد و داغ برادر و عزيزان برادر را ديد ، تو نيز زينب گونه صبر کني که انشاء الله، ان الله مع الصابرين ( خدا يار صابرين است ) اميدوارم که احمد و محمد حسين وار و علي اکبر گونه تربيت کني که افراد مفيدي براي اسلام و انقلاب باشند و فاطمه و سميه اين نور ديدگانم را دختراني زينب گونه تربيت کني که الگوي جامعه اسلامي باشند . و صبر و استقامت و بردباري را در مقابل مشکلات پيشه کني کار خود سازد که خداوند متعال راهگشاي مشکلات مي باشد و نکند در مرگ من گريه کني که دشمن شاد شود . زيرا اميدوارم چنان چه به فيض شهادت رسيدم تنم آن قدر در ميدان نبرد با کفار بماند و تکه تکه شود که در بالاي کاخ هاي ظلم و ستم به اهتزاز در آيد و سرمشقي شود براي کساني که مي خواهند به اين قافله سالار بپيوندند . و بدان اي همسرم که شهادت بالاترين افتخار و هنر مردان خداست و شهيد هميشه زنده است و شهيد مرده نيست . از همسرم مي خواهم که فرزندانم محمد و احمد را طوري تربيت کند اشخاصي براي اسلام باشند و احمد پس از پايان تحصيلات متوسطه به يکي از حوزه هاي علميه فرستاده و درس طلبگي را دنبال کند و محمد به عضويت سپاه در آيد و سميه و فاطمه نيز زينب وار تربيت و بزرگ شوند که براي اسلام و انقلاب مفيد باشند . و اما برادران عزيز اگر من توسط گلوله هاي دشمن تکه تکه شدم هيچ ناراحت نباشيد و بي تابي نکنيد و دعا کنيد هر چه زودتر راه کربلا باز شود و از آن جا قدس عزيز آزاد و اسلام بر تمام جهان سايه افکند و صبر را پيشه کنيد و راه شهيدان را ادامه بدهيد و سعي کنيد افرادي مفيد و مؤثر براي انقلاب باشيد و هميشه پشتيبان ولايت فقيه باشيد و از خانواده ام مرتب سرکشي کنيد و نکند که فرزندانم احساس کنند که پدر ندارند . هر چند خداوند بزرگ تر از آن است که ما فکر مي کنيم ، ولي سرکشي و برآوردن نيازهاي آن ها فراموش نشود و اگر در آخر از دست من بدي ديده ايد مي بخشيد و حلالم کنيد . و خداوند خود ولي و سرپرست همه مي باشد . و شما اي خواهرانم : اميد است که بعد از شهادت من ناراحت نباشيد و زناني زينب گونه و فاطمه گونه زندگي کنيد ، طوري که دشمن از برخورد شما سوء استفاده نکند و ضربه به انقلاب بزند و از شما حلاليت مي طلبم و مي خواهم که هميشه در خط امام و اسلام باشيد ، و حتي يک لحظه از اسلام و انقلاب و امام و خط ولايت فقيه غافل نشويد و ادامه دهندگان راه شهداي انقلاب باشيد . و اما سخني با برادران عزيز بسيجي : اميد است اين عبد ضعيف را ببخشيد و حلال نمائيد اگر مديت که اين بنده حقير جهت رضاي خدا و امام زمان در خدمت دوستان عزيز پاسدار بودم و نتوانستم آن مسئوليت عظيمي را که بر دوش اين جانب گذاشته شده به نحو احسن انجام وظيفه نمايم و دين خود را به اسلام اداء نمايم و بدانيد که رسول خدا فرمود هيچ قطره اي پيش خداوند محبوبتر اين است از قطره خوني که در راه خدا ريخته شود و عقل به کمال نرسد مگر از راه پيروي حق و پاسدار وظيفه اش اين نيست که حقوق بگيرد زيرا پاسدار يک حق بگير است و عزيزان بدانيد شخصيت هر شخص در خوب صحبت کردن و پست و مقام نيست ، دانش هر انسان و برترين علم انسان علمي است که بر اندامش هويدا باشد و يک پاسدار بايد برخوردش يا لباسش درک موقعيتش پست و مقامش ، خاضع بودن مطيع بودن در مورد امر ولايت فقيه اسطوره شجاعت بودن ، حلم و بردباري مظهر ايمان و تقوايش براي همه نشانه برتري در علمش باشد و برادران عزيز سپاه بايد سرمشق و الگوئي براي ديگران باشند و هميشه متحد باشند و مبادا که خداي ناکرده در سپاه مسائلي که باعث لطمه زدن به حيثيت سپاه شود پيش آورندو مي دانم که اين طور نيست . ولي چون فرمانده مستقيم سپاه امام عزيز مي باشد بايد در خط امام که همان خط اسلام و قرآن مي باشد حرکت کند و سپاه پاسداران آن سپاهي باشد که امام در نظر دارد . و از کليه برادران سپاه مي خواهم اصالت سپاه فقط حفظ شود و نکند که امام عزيز که اين قدر به سپاه اهميت مي دهند از دست برادران سپاه ناراحت شوند و برادران حتي يک لحظه از اسلام و ولايت فقيه غافل نشويد و ادامه دهندگان راه شهداي انقلاب باشيد و اميد است که همگي بتوانيم اين انقلاب را به دست حضرت مهدي ( عج ) بسپاريم و بنيان ظلم و ستم از دنيا کنده شود . و هميشه گوش به فرمان امام باشيد . و از امام جمعه محبوب خود مي خواهم که در نماز جمعه جهت آمرزش اين عبد ضعيف دعا کند در خاتمه از کليه اقوام و خويشان و همشهريان و رفقا تقاضاي عفو و بخشش را دارم و از امت دلير اسلام و شهيد پرور ايران مي خواهم کساني که به اين ديار نشتافته اند و از درياي بي کران عاشقان نور دست به شنا نزده اند و از چشمه سار گوارائي که مي رود تا سيل خروشاني شود که تمامي ظلم ها و ستم ها را با خود به فنا مي برد قدم نهاده و بفهمند که اسلام مکتبي است که شهادت در آن يک فوز عظيم است و از پدر و مادرم مي خواهم که اگر جنازه اي از من باقي ماند مرا در قطعه شهداء عنايت آباد به خاک بسپارند . ان تنصراله ينصرکم و يثبت اقدامکم . ً اگر خدا را ياري کند شما را ياري مي کند و استوار سازد قدم هاي شما را ً خدايا خدايا تا انقلاب مهدي با عزت و کرامت خميني را نگه دار رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما زيارت کربلا نصيبمان بگردان . الهي آمين يا رب .
جبهه فرهنگی مکتب عاشورا