نام  :محمدرضا
نام خانوادگى  :اسدى
نام پدر :اصغر
تاريخ‌تولد  :22/12/1336
ش.ش   :3384
محل‌صدورشناسنامه   :آبادان
 تاريخ شهادت  :28/05/62
بسمه تعالى
«فليقاتل فى سبيل‌الله الذين يشرون الحيوة الدنيا و من يقاتل فى سبيل‌الله فيقتل أو يغلب فسوف نؤتيه أجرا عظيما» (نساء 74)
درود به پيشگاه حضرت بقية‌الله الاعظم حضرت ولى‌عصر(عج) ارواحنا له‌الفداء و با درود به قلبم حضرت امام خمينى نايب برحقش امام زمان و فرمانده كل قوا و با سلام به تمامى شهداى راه حق و حقيقت مخصوصا شهداى انقلاب اسلامى ايران كه درخت اسلام را با خون خويش آبيارى كردند.
خدا را شكر مى‌كنم كه در زمانى زندگى مى‌كنيم كه بت‌شكن زمان خمينى است و امت آن مردمى هستند كه مطيع امر ولايت فقيه مى‌باشند. آلان كه در حال نوشتن وصيت‌نامه هستم، نزديك به نيمه شب است و منتظريم تا يكى از شبها دستور حمله صادر شود تا رزمندگان اسلام، اين مومنين و مجاهدان فى سبيل‌الله كه در اين روزها شور و هيجان خاصى به آنها دست داده و لحظه‌شمارى مى‌كنند با اراده‌اى قوى مصممند كه بر قواى كفر يورش ببرند و آنها را اولياءشان كه طاغوت است به جهنم بفرستند و ملت مستضعف عراق را از جور و ستم اين كافران از خدا بيخبر نجات دهند. ما آلان در مرحله آزمايش قرار گرفته‌ايم. دين خدا احتياج به جانبازى و فداكارى دارد. بايد خون بدهيم تا اسلام پايدار و جاويد بماند. تمام ابرقدرتهاى جنايتكار كه روزى با هم دشمن بودند و مخالفت‌هاى شديدى با هم داشتند، آلان دست به دست يكديگر دادند و بر عليه انقلاب اسلاميمان دارند  توطئه مى‌كنند و هر روز نقشه مى‌ريزند براى نابودى اسلام و يكى از توطئه‌هايشان اين بود كه صدام اين نوكر حلقه‌بگوش آنها را وادار كردند كه با ما بجنگد. ولى دست خدا بالاتر از دستهاست و خدا خواست كه صدام به اين روز بيفتد. زيرا حيله و مكرشان به خودشان برگشت و دود اين جنگ توى چشم خودشان رفته و آلان هم از اين عملى كه انجام داده سخت پشيمان است و به قول امام هيچ راهى ندارد و تنها راهى كه برايش مانده اينكه خودكشى كند. ما رزمندگان بزودى در ايران و جهان به يارى خدا پيروزى به ارمغان مى‌آوريم و انشاءالله مى‌رويم كه كاخ شوم صدام را واژگون و راه كربلا را به روى مشتاقان زيارت امام حسين(ع) باز كنيم. ولى شمايى كه در پشت جبهه هستيد مسئوليتتان بيشتر از ما است و وظيفه سنگينى را به دوش مى‌كشيد. زيرا هم با منافقان داخلى مبارزه مى‌كنيد و هم با مالتان به جبهه‌ها كمك مى‌كنيد.  و ما از اين بابت خيالمان راحت است و چون مى‌دانيم پشت جبهه به وسيله شما امت حزب‌الله محفاظت مى‌شد، ما با اراده‌اى قوى و روحيه‌اى خوب با دشمنان خدا مى‌جنگيم و با استفاده از دستورات اسلام، راهمان را به پيش مى‌بريم تا سقوط صدام انشاءالله.
پدر و مادر عزيز و ارجمندم و همسر عزيزم و برادران و خواهرانم، اگر من لياقت داشتم و خداوند اين سعادت را نصيبم كرد كه در راهش كشته شوم هيچ ناراحت نباشيد. زيرا من امانتى بودم پيش شما كه بايد اين امانت به صاحب اصليش برگردانده شود. پدر و مادر گراميم اميدوارم كه مرا ببخشيد. من كه نتوانستم شكر زحمات شما را بكنم، انشاءالله خداوند به شما اجر و پاداش اخروى عنايت كند. اگر از دستورات شما گاهى موقع سرپيچى كردم و يا خطايى از من سر زده مى‌بخشيد. و تو اى مادر عزيزم مى‌دانم كه برايت مشكل است، مگر نه تو فرزندانت را بزرگ كردى كه او را در راه خدا بدهى، پس من مى‌روم پيش آن كسى كه بهتر كسى كه مردم او را مى‌پرستند و براى رسيدن به الله مسابقه مى‌دهند. مادر مهربانم، اميدوارم كه شيرت را حلالم كنى و مقاوم و استوار بتوانى وظيفه مادرى را نسبت به فرزندان ديگرت ادا نمايى. هرچند من بنده‌اى گنهكار و روسياهم، در ؟؟؟ خدا ولى ارحم‌الراحمين است، شايد با ريختن خونم گناهانم پاك شود. و تو اى همسر عزيزم مى‌دانم كه تو مانند كوه مقاوم و استوارى و از شنيدن خبر كشته‌شدن من مصمم‌تر و با اراده‌تر از هميشه راه خونبارمان را ادامه مى‌دهى. مى‌دانم كه در اين مدتى كه با هم بوديم، خيلى تو را اذيت كردم و نتوانستم شوى خوبى براى تو باشم، از تو مى‌خواهم كه مرا ببخشى و حلالم كنى و فرزندمان و اين پاره جگرمان را طورى تربيت كنى كه در آينده براى اسلام و مسلمين مثمر ثمر باشد. در ضمن اين را نيز بدان كه با كشته شدن من مسئوليت تو دوبرابر مى‌شود و بدان كه خدا دارد تو را آزمايش مى‌كند. سعى كن از اين آزمايش الهى موفق بيرون بيايى و با توكل بر خدا كارها را انجام بدهى. ضمنا اختيار را به دست خودت مى‌گذارم كه بعد از من هرجا كه راحت‌ترى زندگى كنى. يعنى يا با پدر و مادرم يا با پدر و مادرت و اگر هم خواستى مى‌توانى با كسى ازدواج كنى و با كسى ازدواج كن كه متعهد به اسلام باشد. مى‌دانم برايت مشكل است، غصه نخور، ما پيش خداييم و اين راهى است كه همه ما بايد آنرا بپيماييم تا به هدف خود برسيم.
از برادران و خواهرانم مى‌خواهم كه راه اسلام را بروند و مبادا خداى ناكرده از اين راه خارج شوند كه نفرين ابدى شامل حالتان خواهد بود. قرآن را حتما بخوانيد و در مجالس مذهبى شركت نماييد. نمازجمعه را فراموش نكنيد و واجبات را حتما به عمل آوريد. در پايان از برادرم رضا مى‌خواهم كه اگر من كشته شدم در زادگاهم ازآوقات آبادن مرا نزد برادران شهيدم بخاك بسپارند  از خداوند برايم طلب مغفرت نمايند.
از آقاى آتشكده و خانواده محترمشان مى‌خواهم اگر بدى از من ديدند مرا حلال كنند و به بزرگوارى خودشان ببخشند و از تمام اقوام و خويشان مى‌خواهم كه اگر نسبت به هركدامشان بدى كرده‌ام ببخشند. در پايان اگر به برادران پاسدار اشاره‌اى نكردم بخاطر اين است كه من كوچكتر از آنم كه بخواهم براى آنها پيامى داشته باشم. زيرا الحمدلله آنها خودشان اگر هستند براى جامعه‌مان و پيامهايى كه امام مى‌دهند انشاءالله عمل مى‌كنند و عمل خواهند كرد.
در ضمن مقدارى پول كه مبلغ آن را نميدانم به قرض‌الحسنه سپاه مقروض جهت وام كه گرفته بودم و مبلغى هم به صندوق قرض‌الحسنه دارم كه آن را ؟؟؟ كنيد اگر اضافى آمد آنرا ؟؟؟ دهيد.
كوچك همه شما - محمدرضا اسدى - 17/11/61